دفاع از ولایت در مجلس اهل سنت |
در ایامی که علامه امینی در بیمارستان بودند عده ای از وعاظ برای عیادت ایشان رفته بودند در حالی که علامه را روی ویلچر نشانده بودند ایشان فرمودند: موقعی که «الغدیر» از چاپ در آمد و حضرات عامه مثالب شیخین را در آن کتاب دیدند، علمای اهل سنت در یک مجلسی از من دعوت کردند و من در آن وقت در شام بودم هنگامی که من وارد آن مجلس شدم دیدم دور تا دور مجلس علمای آن ها از حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی همه نشسته اند، همین که چشمشان به من افتاد گویا می خواستند با چشمانشان مرا پاره پاره کنند، به من حمله کردند و گفتند این حرف ها چیست که در کتاب خود نوشته ای؟! برای اثبات خلافت علی ـ علیه السلام ـ چرا این همه اهانت به شیخین کرده ای؟ مرحوم علامه فرمود: مثل این که این حدیث را روح القدس بر زبان من جاری کرد که پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «مَن ماتَ وَ لَم یعرِف اِمامَ زَمانِه ماتَ مِیتَهً جاهِلِیه»[1] «کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرده است مانند کسی که در زمان جاهلیت مرده باشد.» گفتم این حدیث را بخاری و مسلم و دیگران در کتب خود ثبت کرده اند این حدیث را قبول دارید یا نه؟ گفتند: آری. فرمود: من از شما سوال می کنم آیا فاطمه زهرا وقتی از دنیا رفت امام زمان خود را شناخته بود از دنیا رفت یا مانند مردم زمان جاهلیت از دنیا رفت؟! گفتند: امام زمان خود را شناخته بود. فرمود: آیا این حدیث را قبول دارید که شیخین آمدند برای عیادت فاطمه سلام کردند جواب سلام آن ها را نداد. به فاطمه گفتند چرا با ما حرف نمی زنی؟ فرمود: من از شما یک سوال دارم و آن این که آیا از پدرم این حدیث را شنیدید که پیغمبر فرمود: «فاطِمَهُ بضعهُ مِنّی مَن آذاها فَقَد آذانی وَ مَن آذانی فقط آذی الله.»[2] «فاطمه پاره تن من است هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده.» گفتند: آری شنیدیم. فاطمه ـ علیها السلام ـ فرمود: «خدایا تو شاهد باش این ها مرا اذیت کردند» و خود شما در کتاب صحاح خود نوشته اید که وقتی فاطمه از دنیا رفت از شیخین خشمناک بود.[3] و درآن مجلس عیادت در حق شیخین فرمود: «وَ لَئِن لَقِیتُ النَّبِی لَاَشکُوَنَّکُما اِلَیهِ». و در حق ابوبکر فرمود: «وَ اللهِ لَاَدعُوَنَّ عَلَیکَ فی کُلِّ صلوهٍ اُصَلّیها»[4] «اگر پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت می کنم. و بعد از هر نماز در حق تو نفرین می کنم.» علامه امینی فرمود: این روایات را خودتان نوشته اید؟ گفتند بلی. فرمود: اینک از شما سوال می کنم آیا امام زمان فاطمه چه کسی بود؟ آیا شیخین می توانند امام زمان فاطمه باشند؟! و اگر آن ها نمی توانند پس امام زمان او علی بن ابیطالب است. مرحوم علامه امینی فرمود: در آن مجلس همه لال شدند و نتوانستند پاسخی بدهند، و من در تمام مدت عمرم با این که کتاب های متعددی در این باره نوشته ام مانند این مجلس نتوانستم طرفداران شیخین را مجاب کنم.[5] [1] . این حدیث در جلد، 10 الغدیر، 360 از کتب اهل سنت نقل شده است. [2] . الغدیر، ج7، ص 232. [3] . همان، ص 227. [4] . همان، ص 229، به نقل از کتب اهل سنت. [5] . این مناظره را از مرحوم حاج سید علی خوانساری شنیدم که ظاهراً خود ایشان در بیمارستان برای عیادت علامه امینی رفته بودند. مؤلف گوید: فشرده این مناظره در جلد دهم الغدیر، صفحه 361 آمده. |
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظر شما در مورداین سایت .
آمار سایت